رسم وصل

پایگاه رسمی اشعار و آثار شاعر و ذاکر اهل بیت(ع) وحید قاسمیان

رسم وصل

پایگاه رسمی اشعار و آثار شاعر و ذاکر اهل بیت(ع) وحید قاسمیان

۳۵ مطلب در مهر ۱۳۹۴ ثبت شده است

آقا به قدمهای توانمند تو سوگند

چون پنبه شود پیش رهت کوه دماوند

با رجعت بهتر ز عسل گونه ات آقا

سر ریز شود کوزة آب دهن قند

آن روز همان لحظة سخت انتخاب است

از بین شما و هوس و همسر و فرزند

سرباز تو آن است که شد مرد سپاهت

بی شرط و شروط و وقفه و حیله و ترفند

پس وعدة ما زلزلة زمزمه ات که

چون پنبه شود پیش رهت کوه دماوند

۱ نظر ۰۶ مهر ۹۴ ، ۱۴:۱۴


رنگ تو شدن منطق مستانگی ماست

سرحدّ جنون اولِ دیوانگی ماست

بیگانه چه داند که به راه غم معشوق

آبادی ما بسته به آوارگی ماست

آغشته به خون گشتن و رقصیدنِ در خون

یک بیتِ غزلوارة مردانگی ماست

دل کندن از این شهر پر از بازی منفور

هر لحظه رجزخوانی آزادگی ماست

دلبستگی ما به تو از فرط مَحن نیست

عشق است که سر منشأ دلدادگی ماست

صد درس و کتاب و ادب و علم به جایش

لطف و نظرت علّت فرزانگی ماست

پیوسته برآنیم به پای تو بمانیم

این سوختنِ گِرد تو پروانگی ماست

۲ نظر ۰۶ مهر ۹۴ ، ۱۳:۵۲

بار دیگر از شهادت گفته ام

از حماسه از رشادت گفته ام

از شعور و سرفرازی گفته ام

از شُکوه عشق بازی گفته ام

از صداقت از حقایق گفته ام

قصه ی صدها شقایق گفته ام

گفته ام از مردی و مردانگی

از هزاران غیرت و آزادگی

از سلحشوری یاران شهید

گفته ام شعری که می باید شنید

آنچه در این شعر موزون من است

غصه های این دل خون من است

یاد آن ایام و آن دوران بخیر

یاد یکّه تازیِ یاران  بخیر

یاد ایثار و رشادت ها بخیر

یاد خونین شهادت ها بخیر

یاد اعزام بسیجی ها بخیر

یاد اشک مادران ما بخیر

زنده بادا تا ابد پیکارشان

زنده بادا همت و ایثارشان

زنده بادا تا ابد اعجازشان

تا ابد پاینده آن پروازشان

یاد کلهر یاد احسانی نژاد

در دل ما تا ابد پاینده باد

الغرض جایی درون سینه ام

مانده بغضی از غم دیرینه ام

تا به کی باید نگفت و غصه خورد

همچو کبکی سر به زیر برف بُرد

تا کجا باید حقایق را ندید

هجرت مردان عاشق را ندید

شهر ما روزی هوای جنگ داشت

در خودش شور و نوای جنگ داشت

شهر ما روزی پر از پروانه بود

شهر ما اینگونه کی ویرانه بود

کی خیانت بود و تزویر و ریا

کی جفا بود و جفا بود و جفا

روزی اینجا در فضای شهر ما

در میان خانه ها و کوچه ها

بوی اسپند و گلاب و بوی عود

از تن هر خسته ای غم می ربود

روزی اینجا این همه بلوا نبود

شهر ما آلودة مُد ها نبود

روز شب در خانه هامان غم نبود

غیرت و مردانگی ها کم نبود

فقر فرهنگی چنین بی حد نبود

کبر و صد رنگی چنین بی حد نبود

آن زمان دل با عمل دمساز بود

عشق و یکرنگی طنین انداز بود

الغرض بی غلّ و غش  واویلتا

از نفاق و فتنه اش واویلتا

عده ای سرگرمِ در دنیا شدند

عده ای پژمرده از غم ها شدند

حُب دنیا بر دل و جان ها نشست

حرمت نان و نمک در هم شکست

عده ای هم دست اهریمن شدند

ظاهراً دلسوز این میهن شدند

آنچه این خسته کند نجوا کنون

در دل باشد که می آید برون

شیوه مردانگی آزادگی ست

مرد حق بودن بسی در سادگی ست

از چه در اینجا خیانت بی حد است

این کجا اسلام ناب احمد است

عده ای با نام دین سر می بُرند

نان مردم  می بُرند و می خورند

عده ای محتاج نان و روزی اند

عده ای دنبال مال اندوزی اند

عده ای دیوانة پست و مقام

عده ای هم دشمن خط امام

عده ای با دین تجارت می کنند

روز و شب بی وقفه غارت می کنند

این چه نوع آئین مردم داری است

این کدامین شیوه همیاری است

حیدری بودن کجا این گونه است

تا به کی باید ز مردم دیده بست

از علی هر دم زدن دم بی عمل

همچو زنبوری بود پاک از عسل

شرط دینداری اطاعت کردن است

از علی خالص حمایت کردن است

تحت فرمان ولی بودن چه شد

خادم و یار علی بودن چه شد

پیشی از رهبر گرفتن غفلت است

این جفا بر عزّت یک ملت است

مردمی بودن مرام مهدوی ست

این چنین بودن پیام رهبری ست

اینک این برهه که عصر آخر است

حفظ ارزشهای دین واجب تر است

حفظ ارزشها ولایت محوری ست

پیروی کردن ز امر رهبری ست

با ریاءِ عده ای بی هویت

حفظ ارزشها ندارد سنخیت

مردم ما واقعاً در صحنه اند

حاضر و آماده در هر صحنه اند

بُرهه ای که آرزوی اشقیاست

طرد مردم از تمام صحنه هاست

با دفاع از حفظ ارزشها ی دین

دشمن دین می شود نقش زمین

الغرض پایان شعرم یک کلام

با ولایت تا شهادت والسلام

۱ نظر ۰۶ مهر ۹۴ ، ۰۹:۵۴

شهدا مسرورند همنشین نورند با حسین محشورند

رسم شون مردی بود بین شون عهدی بود دیدنِ مهدی بود

صورتا شون خاکی پرِ از بی باکی دلاشون افلاکی

رفتند رفتند تا کرب و بلا رفتند

رفتند رفتند تا پیش خدا رفتند

رفتند رفتند چه بی ادعا رفتند

چهره هاشون زیبا دلاشون چو دریا ذکرشون یا زهرا(س)

آسمونی بودن آسمونی موندن راه حق پیمودن

جوونی شون دادن رها و آزادن زنده در هر یادن

رفتند رفتند تا کرب و بلا رفتند

رفتند رفتند تا پیش خدا رفتند

رفتند رفتند چه بی ادعا رفتند

مرد میدون بودن یا نه مجنون بودن مثل بارون بودن

اونا عاشق رفتن چو شقایق رفتن صاف و صادق رفتن

اما ما جا موندیم شعر حسرت خوندیم عمرمون سوزوندیم

رفتند رفتند تا کرب و بلا رفتند

رفتند رفتند تا پیش خدا رفتند

رفتند رفتند چه بی ادعا رفتند




دریافت سبک


۰ نظر ۰۳ مهر ۹۴ ، ۱۴:۵۰

السلام ای رهبر آزادگان

السلام ای نائب صاحب زمان

ای که داری در دلم خانه علی

کوری چشمان بیگانه علی

با تو در عالم سرافرازم علی

ایده هایت بال پروازم علی

ای خمینی را یگانه یادگار

ای برای هر بسیجی افتخار

هدیه از سوی شهیدانی علی

تو زلالی مثل بارانی علی

افتخارم در رکابت بودن است

در جوارت راه حق پیمودن است

از تو یک لحظه جدایی خفّتم

با توام چون زیر چتر رحمتم

این منم سرباز سینه چاک تو

گوشِ جان دادم به نطق پاک تو

یک اشارت گر کنی غوغا کنم

لب کنی تر محشری برپا کنم

با تو مکر از اشعری کی می خورم؟

من بسیجی ام ز عشق تو پُرم

عکس تو گُل کرده در باغ دلم

نذر چشمانت سرِ نا قابلم

رهبرا سردار و دلدارم تویی

آن که بر گِردش گرفتارم تویی

با توام تا آنکه زهرا مادرت

خادمم سازد مرا در محضرت

وای از آن ساعت که آهت بشنوم

دیگر از مرز جنون رد می شوم

آری این دلبر زنسل آن ولی ست

اسم و رسمش هم چنان مولا علی ست

هرکه دارد کینه او دشمن است

روبرو  با خشم طوفان من است

نه، علی تنها نمانده در میان

نه، ندارم من مرام کوفیان

تا علی باشد به نخلستان جان

چاهِ بغضش می شوم من هر زمان

گر مگوهایش به ما افشا شود

باز مشق کربلا انشا شود

یک اشارت از علی برما شود

بی تأمل باز عاشورا شود

نه مرام کوفه در ما مانده است

نه علی در صحنه تنها مانده است


۰ نظر ۰۳ مهر ۹۴ ، ۱۴:۲۴

به سبک: چنگ دل آهنگ دلکش میزند


ذکر روز و شب ما تا زنده ایم

شهدا از رویتان شرمنده ایم

شهدا شرمنده ایم ، شهدا شرمنده ایم

ای سپاه راهیان کربلا علیِ اکبر های روح خدا

جایتان خالی میان روضه ها     اسم تان خورشید رأس کوچه ها

ما کجائیم و کنون شما کجا     پیش زهرا(س) آبرو دارید شما

شاهدان نهضت روح اللهید      عاشقان حضرت  ثاراللهید

"شهدا شرمنده ایم شرمنده ایم "

شد احیا شوق زیارت حسین

از شما سربازان پیر خمین

جان به کف بی واهمه با رشادت      ذکرتان یا زیارت یا شهادت

لاله گون راهی جبهه ها شدید      غرق خون زائر کربلا شدید

هرکه دارد هوس کرب و بلا      می شود مدیون ایثار شما

"شهدا شرمنده ایم شرمنده ایم "

چشم ما مبهوت سیماهایتان

 قلعة قلب ما شد ماوایتان

کی رود از خاطر ما یادتان      بر سر اهریمنان فریادتان

شهدا برای ما تاج سرید      افتخار رهبری و کشورید

با شما هر لحظه بیعت می کنیم     جان به قربان ولایت می کنیم

"شهدا شرمنده ایم شرمنده ایم "


۰ نظر ۰۲ مهر ۹۴ ، ۲۲:۱۳

به سبک : می گذرد کاروان


یاد شهیدان کجا می رود از ذهن ما

خاطره و یادشان داده به دلها جلا

گر نظر لطف شان قسمت ما شد شبی

با شهدا می رویم ما سفر کربلا

تا ابد مدیونیم ای شهید

تا زانو در خونیم ای شهید

گرچه در طوفانیم ای شهید

در راهت می مانیم ای شهید

هر وجب از خاکمان قطرة خون شماست

بیعتِ با خونتان یاری خون خداست

گرچه سرِ کوچه ها  ظاهراً عکس شماست

باطن ما با شماست راه شما راه ماست

نامت را می خوانیم ای شهید

باتو هم پیمانیم ای شهید

از عشقت سرشاریم ای شهید

از ظلمت بیزاریم ای شهید

پیرو ایثارتان جان به کف میهنیم

شادی روح شما دم زعلی ز می زنیم

دغدغه قلب ماست یاری محض علی

جان خود اهدا کنیم در ره سیّد علی

سرباز جانباز رهبریم

غمهایش را به جان می خریم

چشم ما تا مهدی بر ولی ست

ذکر ما تا رجعت یا علی ست


۰ نظر ۰۲ مهر ۹۴ ، ۲۱:۴۴

از دایرة دلشدگان هر که برون است

دور از کرم صاحب سر خط جنون است

بیرون نبود آنچه در این دایره باشد

بیرون نرود آنکه گرفتار درون است

این میکده خلوتگه هر بی سر و پا نیست

اینجا حرم دلبر احباب قرون است

دلبستة معشوق شدن اول راه است

فرجام جنون خواهیِ دل دادن خون است

در دایره دلشدگان حرم دوست

تنها ره پابند شدن حفظ شُئون است


۰ نظر ۰۲ مهر ۹۴ ، ۱۶:۰۷

از خیل عاشقانیم ما را تو می شناسی

مست از تو مهربانیم ما را تو می شناسی

نادیده مبتلا و دلبسته و اسیرت

در آخر الزمانیم ما را تو می شناسی

از ما نشد میسّر از تو به حق رسیدیم

همواره هو کشانیم مارا تو می شناسی

پیری به روحمان نیست تا تو امام مایی

سرزنده و جوانیم مارا تو می شناسی

ما را عدم محال است زیرا به فضل ساقی

باقی و جاودانیم ما را تو می شناسی

چیزی به گُردة ما جز یوق عشقتان نیست

خسته ز این و آنیم مارا تو می شناسی

هر لحظه گر بخواهی با یک اشاره آقا

در خون تپیدگانیم ما را تو می شناسی

ما در امان چشمت خُسران نمی پذیریم

در لطف بیکرانیم ما را تو می شناسی

در امتحان دنیا گر تو رنجی از ما

محشر ز شیعیانیم ما را تو می شناسی


۰ نظر ۰۲ مهر ۹۴ ، ۱۵:۵۴

اگر کنی تو یاوری رِسَم به حال بهتری

قسم به تو نمی زنم جز در خانه ات دری

شنیده ام که در رهت هر آنکه با دل آمده

توهم به رسم دلبری دلش نشانه می بری

ز درس معرفت نشد کنی زجمع عارفین

به جز کسی که پخته شد به مکتب دلاوری

و شاهدم هر آنکه با سر و دل و تن آمده

تو با بهای خون عجب چه عاشقانه می خری

و آن که دل سپرده است به دست انحصار تو

نمی سپارد او دلش به دلربای دیگری

کسی که از تو جز وفا به عمر خود ندیده است

چرا تو را رها کند به قیمت چه گوهری

غزلسرا اگر کند به یک سروده اش عمل

کجا کند سروده ای سروده اش برابری


۰ نظر ۰۲ مهر ۹۴ ، ۱۵:۴۲

به سبک: کرب و بلا ای کاش من مسافرت بودم


کرب و بلا من دارم دو چشم پر توشه

که می ریزم پای تو سبد سبد خوشه

به عشق شش گوشه

از کوچیکی مشتاق گنبد اربابم

گاهی شبا با یادش پراز تب و تابم

نمی بره خوابم

دائم به لبم ذکر حسین ورد زبونم

با دیدن عکسای حرم زنده می مونم

در بند حسینم ، پابند حسینم

 

شوق زیارت کرده واله و حیرونم

گنبد طلا لیلی و منم چو مجنونم

همیشه دلخونم

پای حرم با عزت جوونی رو دادم

به عشق آقایی که نمیره از یادم

بنده ی آزادم

آخر می رسه نوبتم و صبحِ سعادت

قسمت می شه آخر یا زیارت یا شهادت

ای مظهر جانان سالار شهیدان


۰ نظر ۰۲ مهر ۹۴ ، ۱۵:۱۸

خدا می دونه سخته زندگی بی تو ارباب

نگاه کن چشم خیسم آقا گدا تو دریاب

دنیای بی تو ارباب مثل زندون می مونه

شیفتة تو نباشم می شم آقا دیوونه

بی شما من حقیرم ، آقا فرتوت و پیرم

شده آغشته ارباب خون سرخت به خونم

عاشق تو نباشم چرا زنده بمونم

آرزومه تو روضه ات یه روز آقا بمیرم

مدال نوکری و از مادرت بگیرم

تو نگاه کردی ارباب به من و سرنوشتم

زائر خاک جبهه قطعه ای از بهشتم

جبهه با عطر خاکش منو کرده هوایی

خواستم از خاک فکه بشم کرب و بلایی

اینجا فرق داره آقا با همه جای دنیا

آقا مثل شلمچه هیچ خاکی رو ندیدم

اخه انگار صدای مادرت رو شنیدم

قسمت میدم آقا به این خاک طلایی

من طلائیه می خوام بشم مرغ هوایی


۰ نظر ۰۲ مهر ۹۴ ، ۱۵:۰۴

ای شهیدان ای سرافرازان       نامتان همواره جاویدان

یادتان هرگز نمی گردد    لحظه ای بیرون زدلهامان

خونتان مهر ثبتِ پیروزی

دشمن ظلم و آتش افروزی

راهتان راه اقتدار ما

نورتان شمع محفل دلها

مازهرپستی بری هستیم       تحت فرمان ولی هستیم

جانثار مکتب زهرا (س)     در حمایت از علی (ع) هستیم

در ره کسب دانش و ایمان

با ولایت ما بسته ایم پیمان

در وجود ما روح هم عهدیست

چون امام حضرت مهدیست

رهرو راه شهیدانیم      در رکاب دین و قرآنیم

ماهمه پیوندة حقیم      چون زنسل شاه مردانیم

دانش آموز راه زهرائیم

فارغ از قید و بند دنیائیم

راه فهمیده راه ما باشد

مقصد ماهم کربلا باشد

 

 

دریافت سبک

۰ نظر ۰۲ مهر ۹۴ ، ۱۴:۵۰

شهدای گمنام ببرید از ما نام

تا بنوشیم جرعه تارسیم برآن کام

به باغبان بگوئید دیگه لاله نکاره

که گوشه گوشة این سرزمین لاله زاره

خیلی هاشون غریبن مثل امن یجیبن

خوش به حال دلاشون خوش به حال صفاشون

مائیم و عقده های مونده کربلاشون

بعد از اون اهل تقوا ماشدیم خیلی تنها

به کوه و دشت و صحرا به دنبال شهدا

شهدای گمنام همه مدیونتانیم

تا ابد خالصانه حامیِ خونتانیم

همنوا با ولایت رهرو راهتانیم

شهدا عاشقانه مست نگاهتانیم

شماها بحر عشقید ساکن شهر عشقید

به خدا این دلامون خیلی تنگ براتون

قربون چهره های خاکی و باصفاتون

دست مارو بگیرید مارو تنها نذارید

مارو تنهای تنها تواین دنیا نذارید


۱ نظر ۰۲ مهر ۹۴ ، ۱۴:۳۸

من معتقدم تو لایق تقدیری

پاینده ترین هویت و تصویری

از مینِ منیّت و هوس بگذشتی

با پای اِراده ات عجب تسخیری

با این همه افتادگی و ایثارت

شایستة کوبنده ترین تکبیری

اِشغال نشد یک وجب از خاک حرم

تو باعث این حماسه و تأثیری

بیدار ترین قاسم دوران بودی

کابوس شدی به خواب هر تکفیری

من معتقدم نرفته ای و هستی

در باور این جامعه در تکثیری

این معجزه از خون تو بر می آید

تقدیر مرا هم بدهی تغییری

 

۱ نظر ۰۲ مهر ۹۴ ، ۱۴:۳۲