رسم وصل

پایگاه رسمی اشعار و آثار شاعر و ذاکر اهل بیت(ع) وحید قاسمیان

رسم وصل

پایگاه رسمی اشعار و آثار شاعر و ذاکر اهل بیت(ع) وحید قاسمیان

۸ مطلب در اسفند ۱۳۹۴ ثبت شده است

به یاد شهدای گمنام در ایام فاطمیه


شهدای گمنام ببرید از ما نام تا نمونیم ناکام

کی میگه گمنامید به خدا خوش نامید مثل ماه می تابید

شما لاله زارید بوی زهرا دارید تو دلا جا دارید

جا موندیم از شماها، شهدا آی شهدا

بی پلاک و تنها زیر خاک و اما یادتون در دلها

بی نشونید اما مث بی بی زهرا شیفته تون آدمها

برا رهبر رفتید چه دلاور رفتید مث مادر رفتید

جا موندیم از شماها شهدا آی شهدا

مادراتون با آه دیده بر در هرگاه تا بیاید از راه

کی میگه دل سنگند شیر زنای جنگند چه کنند دل تنگند

براشون هر لحظه لحظه های رزمه دلشون می لرزه

جاموندیم از شماها شهدا آی شهدا

شماها خورشیدید آقامون و دیدید به ماها خندیدید

آخ چه سخته حسرت توی بُهت و حیرت بمیریم و با وحشت

کاش بشه مجنون مُرد چون شما در خون مُرد آروم و آسون مُرد

جا موندیم از شماها شهدا آی شهدا

۱ نظر ۲۰ اسفند ۹۴ ، ۱۱:۵۸

بی‌بی حریف فهم تو دنیا نمی‌شود

مضمون برای شأن تو پیدا نمی‌شود

 

رحمت به مادرم که سروده برای تو

هر مادری که حضرت زهرا نمی‌شود

 

 

۱ نظر ۰۱ اسفند ۹۴ ، ۱۷:۳۳

افتخار ما اینه تو دنیا

آبروی ماست حضرت زهرا(س)

مدال نوکری مونه گریه بر مادر

نمیزاریم غریب بشه  حضرت حیدر

عشقمون نداره ساحل گریه هامون از ته دل

برا اثبات غریبی‌اش جونمون نداره قابل

نمی دیم غمش و به عالمی از زر

برامون عزیزه عزیزتر از مادر

مادر مادر یا حضرت زهرا (س)

عزت دنیا شد نصیب ما

ما رو می‌شناسند بنده‌ی زهرا(س)

ما روزی مون تو زندگی با حضرت زهراست

نوای ما تو مشکلات یا حضرت زهراست

داده ما رو بی‌بی یاری قلب مون زکینه عاری

دُرّ مهرش تا همیشه

ز چشامون می شه جاری

نمی ریم ز درش خدا می دونه جایی

داده بی‌بی به ما بصیرت و بینایی

مادر مادر یا حضرت زهرا (س)

شاه ما باشد تا علی هستیم

شادی زهرا (س) با علی هستیم

نمی‌زاریم یه تار مو از سرش کم شه

اگه با ما ها دشمن خونی عالم شه

هدیه‌ی حضرت زهراست

صفتش حضرت آقاست

برامون مثل روح‌الله ست

بهترین رهبر دنیاست

نباشیم ببینیم چشاش و دلش خونه

نباشیم ببینیم از دست ما گریونه

مادر مادر حضرت زهرا (س)

این پیام ماست تا دم آخر

یاری محض زاده حیدر

الهی کور بشه کسی که نمی تونه

ببینه ما دوسش داریم زندگی مونه

جون ما بسته به جونش

نگاه ما به زبونش

دل ما خورده گره به

اون چشای مهربونش

یه روزی می میرم تو رکاب این آقا

راضی می شه ز ما مادرمون زهرا(س)

مادر مادر یا حضرت زهرا (س)

۰ نظر ۰۱ اسفند ۹۴ ، ۱۵:۵۲

سلام ای تکّه‌ای از عرش اعلاء

سلام ای مقتل عشّاق زهرا(س)

سلام ای فکه ی در خون شناور

بهشت زائران یاس پرپر

عجب آرامشی داری تو فکه

چه اسم دلکشی داری تو فکه

چه دُرهای گران داری تو فکه

چه عاشق‌ها نهان داری تو فکه

ببین این دل که افتاده به خاکت

چو پیکرهای جامانده به خاکت

بگو آیا کنون هم یاس داری؟

میان رمل خود الماس داری؟

مرا بر سوز و آهت مبتلا کن

گرفتار غم خون خدا کن

به رمل پاک تو سوگند فکه

دگر نتوان ز تو دل کند فکه

دلم خواهد که در تو جا بماند

کنار مقتل گل‌ها بماند

سکوت تو مرا کرده زمین‌گیر

بیا بشکن سکوتت می‌شود دیر

۰ نظر ۰۱ اسفند ۹۴ ، ۱۵:۰۲

فکه میگن غربت تو زبون زد مناطقه

رمل‌های مثل گوهرت پر از گل شقایقه

فکه میگن سکوت تو ناله داره ، شنیدنی ست

هر وجب از رمل‌های تو معطره بوسیدنی ست

فکه میگن طلا داری میون رملات هنوزم

بگو به من باید تا کی از داغ اونها بسوزم

فکه بگو به من چرا اینجا یه طور دیگه می شم

نمی تونم پا بشم و ز قتلگات دست بکشم

فکه دلم میگه میخوای به مهمونات نظر کنی

از شهدای بی نشون این دل و باخبر کنی

فکه می شه یه روز باشم مهدی فاطمه بیاد

فکه دوباره باز بشه تُو رکابش درِ جهاد

۰ نظر ۰۱ اسفند ۹۴ ، ۱۳:۱۹

سلام ای  قطعه‌ای از خاک جنّت

سلام ای قتلگاهِ با طراوت

سلام ای مدفن مردان عاشق

شدم اکنون به دیدار تو لایق

دلم برده شُکوه بی‌کرانت

و یاد خفتگان مهربانت

من  اینجا آمدم تا حس نمایم

کمی نزدیکِ شهر کربلایم

بگو با من شنیدم غصه‌ داری

هزاران ماجرا و قصه داری

بگو از کلهر و قدّ رشیدش

بگو از آملی یار شهیدش

شلمچه در تو بودن افتخار است

زمستان و ولی اینجا بهار است

دلم اینجا ندارد میل رفتن

شلمچه تو چه کردی با دل من

دلم از قید و بند غم رها کن

بیا و عقده‌هایم را تو وا‌ کن

بیا با اذن مردان شهیدت

مرا هم زائر کرب و بلا کن

۰ نظر ۰۱ اسفند ۹۴ ، ۱۲:۵۲

طلائیه دلم رنگ تو گشته

اسیر سوز آهنگ تو گشته

طلائیه تو با این قتلگاهت

مرا کردی گرفتار نگاهت

طلائیه قسم بر خاک پاکت

به خونِ خفتگان سینه چاکت

تو عطر و بوی صد گلزار داری

نشان از همّت و گُلکار داری

تو عطر و بوی صدها یاس داری

نشان از حضرت عباس (ع) داری

بگو با ما تو از گمنام هایت

بگو از آه و سوز شامهایت

تو و این آسمانت بی قرینی

بهشت جبهه ی ایران زمینی

مرا بالاله هایت آشنا کن

دلم را با صفایت با صفا کن

طلائیه غروبت بی نظیر است

قسم بر تو دلم بر تو اسیر است

طلائیه دلم با تو عجین است

تمام دلخوشی من همین است

که ذوق و شوق کوچ عاشقانه

شده سودای من در این زمانه

۰ نظر ۰۱ اسفند ۹۴ ، ۱۲:۴۲

فکه از دنیا فراری آمدم

خاضعانه خیمه بر رملت زدم

فکه اِدراک مرا تکمیل کن

منطقم را به جنون تبدیل کن

فکه در گِل مانده ام تعجیل کن

حال بد حال مرا تحویل کن

فکه می خواهم زمین گیرت شوم

فکه باید غرق تاثیرت شوم

فکه این جا مانده را جاوید کن

وقت پرواز مرا تمدید کن

خالصانه من تکلّم می کنم

بی هوایت راه را گم می کنم

فکه دارم از خودم صدها گله

از رفیقانم گرفتم فاصله

یاری‌ام کن طی کنم این فاصله

جانِ گردان کمیل و حنظله

ناخوشم فکه فتادم از نفس

من شهیدان تو را دارم هوس

خسته از احوال حیرانم شدم

تشنه‌ی لبخند یارانم شدم

فکه این وامانده را امداد کن

با دعایت از قفس آزاد کن

فکه دل کندن زتو الحق خطاست

بهتر از این جا برای من کجاست؟

عاقبت سهم من آواره چیست؟

فکه می خواهم بمانم چاره چیست؟

۰ نظر ۰۱ اسفند ۹۴ ، ۱۱:۲۰