دلم اینجا ندارد میل رفتن...
شنبه, ۱ اسفند ۱۳۹۴، ۱۲:۵۲ ب.ظ
سلام ای قطعهای از خاک جنّت
سلام ای قتلگاهِ با طراوت
سلام ای مدفن مردان عاشق
شدم اکنون به دیدار تو لایق
دلم برده شُکوه بیکرانت
و یاد خفتگان مهربانت
من اینجا آمدم تا حس نمایم
کمی نزدیکِ شهر کربلایم
بگو با من شنیدم غصه داری
هزاران ماجرا و قصه داری
بگو از کلهر و قدّ رشیدش
بگو از آملی یار شهیدش
شلمچه در تو بودن افتخار است
زمستان و ولی اینجا بهار است
دلم اینجا ندارد میل رفتن
شلمچه تو چه کردی با دل من
دلم از قید و بند غم رها کن
بیا و عقدههایم را تو وا کن
بیا با اذن مردان شهیدت
مرا هم زائر کرب و بلا کن
۹۴/۱۲/۰۱