نجوای سحرهامی، سودای شررهامی
جمعه, ۱ آبان ۱۳۹۴، ۰۷:۲۳ ب.ظ
واحد به سبک: می گیرم سراغت، می میرم زداغت(امیر عباسی)
ای بود و نبود من، عشقت تار و پود من
با تو روسفیدم، ارباب شهیدم
با تو روسفیدم، ارباب شهیدم
هستی افتخار من، فخر و اعتبار من
من عبد تو مولا، من نوکر تو آقا
سیدی یا ثارالله...
دورم کردی از ذلت، دادی تو به من عزت
غُصه ای ندارم، تا هستی کنارم
از عشقت سبو دادی، بر من آبرو دادی
پایت غیرتی ام، به به هیئتی ام
سیدی یا ثارالله...
قلبم را جلا دادی، عشق کربلا دادی
مهرت خاک و خشتم، کربلا بهشتم
نجوای سحرهامی، سودای شررهامی
تو دنیا باهامی، آقا مقتدامی
سیدی یا ثارالله...
تابیدی به جان من، کردی مبتلا این تن
پای روضه هایت، می میرم برایت
کرده مست و مدهوشم، مشتاقانه می نوشم
چای روضه هایت، نذری و غذایت
سیدی یا ثارالله...
۹۴/۰۸/۰۱