رسم وصل

پایگاه رسمی اشعار و آثار شاعر و ذاکر اهل بیت(ع) وحید قاسمیان

رسم وصل

پایگاه رسمی اشعار و آثار شاعر و ذاکر اهل بیت(ع) وحید قاسمیان

۳ مطلب با موضوع «سبک ها :: ماه محرم :: حضرت رقیه(س)» ثبت شده است

به سبک: شد محرم دوباره برات مشکی پوشیدم


مگه میتونه دختر بی بابا زنده باشه
اونم اون دختری که همه چیزش باباشه
پاشه از خواب ببینه باباش پیشش نباشه
آخه محنت کشیدم
    سیر بابام ندیدم
روی نیزه سرش رو دیدم ناله کشیدم
به تنم لرزه افتاد هر وقت خولی رو دیدم
حسین وای بابا بابایی

تا تو هستی رو نیزه داره تب این تن من
بیا از نیزه پایین بشین رو دامن من
 
راضی هستی بابا از حجاب و پیرهن من؟
دیدی یک لحظه یک دم
    به عدو رو ندادم
کوچه ی اجنبی ها جات خالی بود نبودی
خیلی زخم زبون زد یه نامرد یهودی
حسین وای بابا بابایی

حالا که اومدی و توی دستامی بابا
بگو جان رقیه دیگه باهامی بابا
بگو با من که صبح شب یلدامی بابا
دیگه موندن عذابه
     ببرم از خرابه
ببرم پیش زهرا ببینه صورتم رو
که ادامه داده راهش و دختر تو
حسین وای بابا بابایی

۱ نظر ۱۳ مهر ۹۵ ، ۱۴:۴۵

نوحه و واحد حضرت رقیه(س)


ای به نیزه شاهد من ای سر در خون تپیده

خود گواهی از نبودت دخترت خیری ندیده

رفتی و آوارگی شد    سهم زهرای سه ساله

قسمت تو شد نظاره    قسمت من اشک و ناله

ای پدر جان ای پدر جان ابتا یا ثارالله

کودکانه هر چه کردم التماس نیزه بانت

مانعم شد تا ببوسم خون خشک دیده گانت

کی در آغوشم می آیی   ای به نیزه اختر من

کب به روی دامن من    می نشینی دلبر من

ای پدر جان ای پدر جان ابتا یا ثارالله

عمه میگه که شبیهِ مادرت زهرا شدم من

دیگه پاهام جون ندارن آخه بابا تا شدم من

عمع دستام و می گیره    از فشار درد پهلو

همه جا رو تار می بینم    آخه چشمام شده کم سو

ای پدر جان ای پدر جان ابتا یا ثارالله

میزنم جار با دل زار مثل تو پیدا نمیشه

مثل من بابا برا تو هیچکسی شیدا نمیشه

بسّه دیگه بی تو موندن    توی شبهای اسارت

بسّه دیگه توُ خرابه    می شینم چشم انتظارت

ای پدر جان ای پدر جان ابتا یا ثارالله


۰ نظر ۰۲ آبان ۹۴ ، ۰۳:۲۵

واحد عاطفی به سبک: میدونی چرا صورت من شده کبود(حاج محمود)


نبودی ببینی گیسوهام شدن سفید

نبودی ببینی که جونم به لب رسید

نبودی ببینی ساربون موم و کشید

نبودی ببینی میزدن من و شدید

عمو ندید عمو ندید عمو ندید عمو ندید

میدونی چرا می لرزه بابا دست و پام

میدونی چرا خش افتاده توی صدام

میدونی چرا کبود شده زیر چشام

میدونی چرا دلم می خواد پیشت بیام

بذار بیام بذار بیام بذار بیام بذار بیام

میدونی چرا گوشواره گوش من نبود

میدونی چرا تنم سیاهه و کبود

«میدونی چرا موهام گرفته بوی دود

میدونی چرا رفتم محله ی یهود»

عمو نبود عمو نبود عمو نبود عمو نبود

حالا که رو نیزه هایی و همسفریم

می بینی نذاشتم که بِدُزدن روسریم

حالا که دو تا مون بابا خونین بصریم

مگه بابا قول ندادی میای می بریم

بیا بریم بیا بریم بیا بریم بیا بریم


۰ نظر ۰۲ آبان ۹۴ ، ۰۳:۰۷