رسم وصل

پایگاه رسمی اشعار و آثار شاعر و ذاکر اهل بیت(ع) وحید قاسمیان

رسم وصل

پایگاه رسمی اشعار و آثار شاعر و ذاکر اهل بیت(ع) وحید قاسمیان

۲۵ مطلب در شهریور ۱۳۹۴ ثبت شده است

حالا که دشمن هر دقیقه در کمین است

هنگامة بیداری اهل یقین است

آن عده ای با عزتِ روی زمین اند

که از تبار مؤمنین و صالحین اند

اکنون زمان انقلاب ایدة ماست

گاه عروج بینش فهمیدة ماست

فصل اثر بخشی خاک و ریشة ماست

وقت شکوفا گشتن اندیشة ماست

ما از تبار و ایل عاشق پیشگانیم

جان برکفان نائب صاحب زمانیم

یک لحظه ای چشم از ولی ما برنداریم

دستِ حمایت از علی ما برنداریم

این ادعا تا بی نهایت باور ماست

سیّد علی آقای ما و رهبر ماست

در امتحان فتنه هر دم سر فرازیم

بر قلة آزادگی در احتزازیم

امر ولی با روح و جان ما عجین است

فرمان او با امر مهدی هم قرین است

ما با اطاعت از علی در بیکرانیم

با بینش و علم و بصیرت جاودانیم

شوق شهادت در رکابش آرزومان

دلبسته اش هرلحظه بودن آبرومان

الگوی ما و افتخار ما به این است

پیر و مراد و مقتدای صالحین است

چون فاطمه در حفظ مولا جانثاریم

ما طاقت غم خوردن او را نداریم

هرگز نیاید آن زمانی که بشینیم

چشمان مولا را شبی گریان ببینیم

ما و جدایی از ولی هرگز هرگز

یک لحظه دوری از علی هرگز هرگز

سر پیچی از امر ولی، هیهات هیهات

آزردن قلب علی، هیهات هیهات

در سینه هامان می تپد عشق ولایت

در فطرت ما کرده عشق او سرایت

این عهد ما تا وقت مردن با امام است

حرف بسیجی با ولایت یک کلام است

خونی که در رگهای ما جاری و ساریست

سرمایة جانبازیِ ما وقت یاریست

۰ نظر ۳۱ شهریور ۹۴ ، ۱۶:۱۹

 

 

ای وای هوای شهرمان آلوده ­ست

 

انگار خدا خسته ازاین محدوده ­ست

 

سردرگمی و خفتن و یک جا ماندن

 

هی بوده گرفتاریمان تا بوده ­ست

 

پرواز میسّر نشود با این حال

 

پرهای زمین خورده­­ی ما فرسوده ­ست

 

پروانه شدن شورِ شرر می­خواهد

 

این حسرت و کم کاری ما بیهوده­ ست

 

آب از سرمان گذشت و در گِل ماندیم

 

تا مرزِ کجا خیالمان آسوده ­ست؟

 

 

 

۲ نظر ۲۹ شهریور ۹۴ ، ۲۳:۴۵

بار دیگر به لبم نجوایی ­ست

و در اعماق دلم بلوایی ­ست

سینه ام بار دگرغمبار است

ماندنم بین قفس دشوار است

ایها الناس اگر هوشیارید

گر به سر شوق شهادت دارید

باید از دل دو دلی بیرون کرد

باید این دیده و دل مجنون کرد

باید این نفس میان خون کرد

ز سخن کاست عمل افزون کرد

این بها را به بهانه ندهند

زاغ را ذوق ترانه ندهند

این لیاقت هنری ممتاز است

فاش گویم گونه ای اعجاز است

این هنر لازمه اش یک چیز است

از تعلق زدگی پرهیز است

این هنر عشق و عمل می خواهد

طالب بِه ز عسل می خواهد

ولی افسوس عجب دغدغه ­­ای ست

بر زبان من و ما لقلقه ­­ای ست

تا به کی جای صداقت حرف است؟

همچو کبکی سرمان در برف است

ما گرفتار به کنج قفسیم

منقلب از تبعات هوسیم

تا هوس­های زمین در دل ماست

این مصیبت­کده هم منزل ماست

عاشقان درب شهادت باز است

روح ما خسته تر از پرواز است

هرزه در ریشه ما روئیده­ست

تبر همّت­ مان پوسیده ست

ما به سر درد تساهل داریم

مشکل و فقر تکامل داریم

روزمان تیره تر از تاریک است

غافلانیم و سحر نزدیک است

ما به دل عزم جنون می­خواهیم

انقلابی به درون می­خواهیم

ما ز عرشیم بِه از خورشیدیم

یادمان رفت که در تبعیدیم

ما به تن روح دعا می­خواهیم

ما دلی با شهدا می­خواهیم

تا به کی شب زده و متروکیم

به خود و سایه خود مشکوکیم

باید این سر به خطر اندازیم

جانمان را به شرر اندازیم

در خزانیم، و ماندن پوچ است

بهترین رسم پرستو کوچ است

۳ نظر ۲۸ شهریور ۹۴ ، ۱۷:۲۵


ای در علما تبلور زیبایی

سربسته تر از این نبود نجوایی

در قرن قیام و انقلاب قائم

از هر جهتی بزرگ و بی همتایی

رهبر به خدا مثل تو در دنیا نیست

با این همه درک و بینش و پویایی

آقا تو چه کرده ­ای که حتی دشمن

تایید نموده واقعاً اعلایی

هر دفعه که در بیت تو هستم آقا

حظ می­کنم آن لحظه که تو می­ آیی

انگار ندارم آرزویی دیگر

آن لحظه که حس کنم تو در آنجایی

بالا بنشین امام رعنای دلم

تو لایق و شایسته­ ی آن بالایی

بر کام دلم بَه چه شکر می­پاشی

با نطق سراسر ادب و شیوایی

جز تابعِ فرمان شما بودن نیست

اندر سر ما بهتر از این سودایی

دیدیم که هر که دشمنی با تو نمود

شد عاقبتش حقارت و رسوایی

ما در صف یاران تو هستیم علی

سرزنده و با بصیرت و بینایی

حجت تویی ای ناطق افکار امام

نه حرف و شعار عدّه و شورایی

علم و منش و بینش و پویایی را

مانند خمینی همه را دارایی

بی فیض شعور تو علی جان هرگز

آینده ندارد ثمری رؤیایی

ما تشنه­ ی تکرار شجاعت هستیم

فرمان بده ای امیر عاشورایی


۰ نظر ۲۷ شهریور ۹۴ ، ۲۱:۰۸

سلام و صد اِرادت حضرت سید علی

ای مظهر صداقت حضرت سید علی

قصر مجلّل تو در قلب عاشق ماست

آقای بی عمارت حضرت سید علی

عمّار و مالک اشتر اینجا زیاد داری

فرمان بده، اطاعت حضرت سید علی

دُرّی و در بزرگان اُعجوبه چون شما نیست

در مذهب و سیاست حضرت سید علی

با ما طرف حساب است اگر کند حقیری

به اسمتان اهانت حضرت سید علی

ما تا ظهور مهدی چشم از تو برنداریم

زیرا تویی امانت حضرت سید علی

در محضر عزیزت در حظِ محض و نابیم

از این همه بلاغت حضرت سید علی

فرمان بده ببیند بدخواه اندک تو

شمّه ای از قیامت حضرت سید علی

این منطق دل ماست سربازی تو سردار

خواهد بسی لیاقت حضرت سید علی

ما اعتقاد داریم حق با ولایت تو

کرده به ما عنایت حضرت سید علی

در جنگ نرم و فتنه فرموده ای بصیرت

بنشین و کن نظارت حضرت سید علی

جان های ما چه قابل دارد که هر دقیقه

فدای این عبارت« حضرت سید علی»






۱ نظر ۲۷ شهریور ۹۴ ، ۱۹:۵۸

استقبال از ماه محرم

 

وزیده به صحن دلم رایحه ی کرب و بلا

نسیم ملیح حرم پیچیده توی کوچه ها

باز دوباره بی طاقتم     هر دقیقه و ساعتم

تشنه ی دم نوحه ها    توی شبای هیئتم

یا سیدنا یا حسین...

 

من و جدایی از حسین محاله و مثل عذاب

تو روضه نباشم یه شب می کشه منو اضطراب

منی که زغیر خسته ام   به این آقا وابسته ام

اربابمه دیوانه ور   به این آقا دل بسته ام

یا سیدنا یا حسین...

 

پرمی گیره مرغ دلم با سیاهی های عزات

تا به ضریح شیش گوشت تو شلوغی زائرات

باز دوباره عاشق ترم    به کرب و بلا می پرم

هیچ جا نداره مزه ی   شبای قشنگ حرم

یا سیدنا یا حسین...







دریافت




دریافت اشعار زمینه دهه اول محرم




۰ نظر ۲۷ شهریور ۹۴ ، ۱۲:۲۸

بار دیگر فتنه ها ابطال شد

جشن بیعت بهتر از هر سال شد

مرحبا بر مردم ایران زمین

حضرت سید علی خوشحال شد


۱ نظر ۲۰ شهریور ۹۴ ، ۱۵:۰۷

ای دل سخن از رفتن یک قافله دارم

از دست فراموشی تو صد گله دارم

از آن همه آرامش یکرنگی دیروز

امروز چرا این همه من فاصله دارم

از قافله آن روز عقب ماندم و افسوس

امروز که پیرم، و به پا آبله دارم

مردان خدا پرده پندار دریدند

مردود شدم چونکه دل صد دله دارم

اما چه کنم با همه ی فاصله هایم

در سر هوس دیدن آن سلسله دارم


۱ نظر ۲۰ شهریور ۹۴ ، ۱۵:۰۱

ای مدعی منطق و وجدان

برخیز بیا بر سر میدان

فریاد بزن کوری شیطان

جمهوری اسلامی ایران


۰ نظر ۲۰ شهریور ۹۴ ، ۱۴:۵۲




چندیست که ما بحث تقدس داریم


بر داشته ات قصد تجسس داریم


تو حاضری شعور برخی غایب


برخیز و بگو که ما تخصص داریم؟





۰ نظر ۲۰ شهریور ۹۴ ، ۱۴:۴۷




شیعه همه جا در سپر عباس است


ابلیس هراسش شرر عباس است


این ذلت غرب است درون بغداد


تصمیم نهایی نظـر عباس است





۰ نظر ۲۰ شهریور ۹۴ ، ۱۴:۴۲

عجب رویای زیبایی ­ست پرواز

عجب سودای والایی ست پرواز

عجب رسمی عجب کوچی چه شیرین

مگر آن سو چه دنیایی ­ست پرواز

شب و روزم شدی فکر و خیالم

خیالت هم تماشایی ست پرواز

قفس تنگ و نفس حبس و دلم وای

خدا داند چه غوغایی ست پرواز

زمین خوردم فراوان تا بفهمم

پریدن کار عظمایی ­ست پرواز

به آن که پر برای دانه داده

زمین کابوس رسوای ­ست پرواز

و شیدا در قفس هرگز نماند

پریدن رسم شیدایی ­ست پرواز

و عاشق پیشه­ ی شیدا شهید است

که در پرواز اعلایی ست پرواز

۳ نظر ۱۸ شهریور ۹۴ ، ۱۶:۲۵

مانند تو آقا گوهری ناب نداریم

رخشنده تویی حاجت مهتاب نداریم

بگذار که بدخواه تو ای ماه بداند

بی سید علی لحظه ای ما خواب نداریم

در گلشن این خاک پر از یاس و اقاقی

همچون تو گلی زنده و شاداب نداریم

صد شکر که ما رعیت و سرباز تو هستیم

بهتر ز تو فرمانده و ارباب نداریم

آسایش ما بسته به لبخند تو باشد

آقای دلم گریه نکن تاب نداریم

در سایه دیوار نگاه تو نگارا

ما دلهره از غرش سیلاب نداریم

دارایی مان مهر دل افروز تو باشد

میلی به زر و زیور و اسباب نداریم

ساز دل ما با نفس پاک تو کوک است

برگو بنوازیم که مضراب نداریم

۱ نظر ۱۸ شهریور ۹۴ ، ۱۶:۰۰

ای دل کجاست عبرت ای کاش رفته بودی

تا کی قصور و غفلت ای کاش رفته بودی

با خود کمی بیاندیش جا مانده ای چرا تو؟

از باکری و همت ای کاش رفته بودی

دیگر چرا برایت کوچ از قفس هوس نیست

باید بدانی علت ای کاش رفته بودی

بهروزی تو دیروز امروز تیره روزیست

یعنی ندارد حکمت؟ ای کاش رفته بودی

جا ماندنت زیاران تقصیر غفلتت نیست

عشقت نداشت قوّت ای کاش رفته بودی

همسنگر شهیدت رفت و نظاره کردی

شد قسمت تو حسرت ای کاش رفته بودی

بند تعلقاتت دیدی گرفت پایت

پایان رسید مهلت ای کاش رفته بودی

سختی نداشت رفتن قدری خلوص می خواست

حالا بکش تو منت ای کاش رفته بودی

آینده ات چنین شد روزی که پس زدی پا

ننویس پای قسمت ای کاش رفته بودی

حاضر شدی بمانی اما برای رفتن

کردی مدام غیبت ای کاش رفته بودی

می رفتی و نبودی در حبس محض افسوس

درد بدیست غربت ای کاش رفته بودی

آرامش شهادت دادی ز دست حالا

قبر و سؤال و لکنت ای کاش رفته بودی

۶ نظر ۱۸ شهریور ۹۴ ، ۱۵:۴۹

بر شیعه و محب ولایت مبرهن است

محدوده شعور و ارادت معین است

غافل مشو ز اصل خوشی ها که عیدمان

با روضه های حضرت زهرا مزیّن است

۰ نظر ۱۸ شهریور ۹۴ ، ۱۵:۴۱

آغشته بهارمان به عطر یاس است

ای شیعه دل صاحبمان حساس است

حرمت بگُذارید اگر فاطمه را

عیدی همه با پسرش عباس است

۰ نظر ۱۸ شهریور ۹۴ ، ۱۵:۳۹

من شیعه شدم رها ز هر قید

در دام محبتت شدم صید

مادر به خدا نمی فــروشم

یک لحظه ی روضه ات به صد عید

۰ نظر ۱۸ شهریور ۹۴ ، ۱۵:۳۳

هر سال منم عبد عطایت مادر

خوشبخت شدم ذیل دعایت مادر

نوروز که قابلی ندارد بی بی

صد عید، الهی به فدایت مادر

۰ نظر ۱۸ شهریور ۹۴ ، ۱۵:۳۲

یادم تو را فراموش ! آیا به یاد دارید؟

گفتید که مدارا با انتقاد‌...، دارید؟

 

تدبیر کو که تعلیق تفریق کرد و افتاد

صفر امانت بیست! حتما سواد دارید

 

جای خودی و دشمن انگار کرده تغییر

ما مرزمان یکی است! با که عناد دارید؟

 

پیچیده نیست چندان فهم عقب نشینی

هر چند با سوادِ مردم تضاد دارید

 

آیا حواستان هست؟ اصلا کلیدتان کو؟

تدبیر یا امیدی در اقتصاد دارید؟

 

در مهره های شطرنج قلعه امید بازی‌ست

آخر شما به داخل کی اعتماد دارید؟

 

جز ما و ملت ما دلسوز خاکمان کیست؟

ما را کمی ببینید!  ما را به یاد دارید؟

۰ نظر ۱۸ شهریور ۹۴ ، ۱۵:۲۶

ای کاش که اندیشه­ی ما شک نکند

حتی به تکی ز جبهه پاتک نکند

 اندیشه­ی بی ریشه کجا می روید

ای کاش کلید دید ما بَـک نکند

۰ نظر ۱۸ شهریور ۹۴ ، ۱۵:۲۰